|
توافق هستهای آمریکا با استرالیا یک ضربه بزرگ به حیثیت فرانسه است به بهانه این موضوع، «وطنامروز» از شکستهای پیدرپی مکرون در سیاست داخلی و خارجی گزارش میدهد
بینوایان
فروش زیردریایی هستهای به استرالیا در مقایسه با سختگیری هستهای علیه ایران چگونه «انپیتی» را زیر سؤال میبرد
بینوایان، شاهکار ویکتور هوگو، برجستهترین اثر ادبی است که جهانیان نیز به اندازه خود فرانسویها بدان مباهات میکنند. با این حال بعد از 160 سال از خلق این اثر توسط هوگو، هنوز هم انگیزههای اصلی مردی که او را صدای رسای زمانه خود میخواندند، محل بحث است. درست مانند میراثهای دیگر این نویسنده و سیاستمدار قرن نوزدهمی یعنی ایده لیبرالیسم اروپایی و همینطور پارلمان واحد اروپایی؛ اولی با سیل تغییرات سیاسی و اجتماعی بویژه پس از پاندمی کرونا در اروپای غربی - که آخرین حامی کلاسیک لیبرالیسم بود- تقریبا از مفهوم تهی شده و دومی حتی در اروپای غربی هم که زادگاه بازار مشترک اروپا و یورو به عنوان بنیانهای اولیه اتحادیهای قارهای بود، دیگر چندان حمایت نمیشود؛ انگلیس راهش را با برگزیت جدا کرد، ایتالیا در سودای احیای امپراتوری مدیترانهای خود است؛ همه راهها باید دوباره به رم ختم شود، روسیه هم با شیر گاز و ایده اخوت اسلاوی که جایگزین سوسیالیسم کرده، اروپای شرقیها را دوباره به یک بلوک مستقل از غربیها فرا میخواند. در چنین شرایطی، موقعیت فرانسه در نظم نوین جهانی در حال شکلگیری، همانند میراث سیاسی هوگو در حال گم شدن است. همه آن اعتبار جهانگیری که پاریس طی هزار سال گذشته از پادشاهی شارلمانی، اشرافیت و بورژوازی توأمان عصر رنسانس، استعمار فرانکوفیل، انقلاب کبیر، امپراتوری ناپلئون، جمهوریت و لیبرالیسم پساانقلاب، فاتح جنگهای اول و دوم جهانی و قدرت نواستعماری نیمه دوم قرن بیستم به ارث برده بود، دارد دود میشود و به هوا میرود. شاید بگویید هنوز یک حق وتو برای پاریس باقی مانده اما فرانسه سالهاست از آن در شورای امنیت سازمان ملل استفاده نکرده و حتی منتقد جدی روند فعلی وتو کردن توسط ۴ قدرت دیگر صاحب این حق نواستعماری است. خلاصه! تنها چیزی که برای فرانسه مانده، داستانی است که قهرمان ملی ۲ قرن پیشش، موسیو هوگو از انقلاب ۳ قرن پیش روایت کرده: بینوایان!
همانطور که گفته شد هنوز اختلاف نظرهایی جدی چه میان منتقدان و چه مردم عادی وجود دارد درباره پیامی که این اثر بیهمتا برای بشریت دارد، بویژه زمانی که داستان بینوایان در اشکال جدیدی مثل داستانک، کمیک استریپ، موسیقی، اپرا، تئاتر، ویدئوآرت، انیمیشن و انواع فیلمهای سینمایی، موزیکال و سریال بازآفرینی میشود.
همانطور که نسل جدید مترجمان ایرانی معتقدند رمان بینوایان باید از نو به فارسی ترجمه شود، در خود فرانسه، اروپا و آمریکا نیز طرفداران ایده بازآفرینی یک داستان قرن نوزدهمی و بازروایت آن به زبان روز بسیارند.
مثل همه رویکردهای پستمدرن دیگر، اینجا هم روند بازآفرینی فقط به سوءتفاهمهای بشری دامن میزند، چرا که بازروایت بینوایان به مثابه آن است که شور عشق و انقلاب و انساندوستی که پیرنگهای اصلی شاهکار هوگو و راز جاودانگی آن است، دستخوش اهداف و اغراض بازآفرینانی میشود با ایدئولوژیهای بسیار متنوع و متضاد و طبعا جای خود را به مفاهیم جدیدی میدهد که خیلی اوقات به نقض غرض اولیه هوگو از خلق این رمان تاریخی میانجامد.
ادبدوستان بخوبی با اختلاف نظرها درباره ماهیت بینوایان آشنا هستند؛ اینکه هنوز منتقدان استخواندار در صفحات لوموند، ریدرز دایجست و آبزرور با هم گلاویز میشوند که آیا داستان بینوایان در بطن خود راویتگر تراژدی زندگی و زمانه مردمان است یا هجو قدرت؟ قدرت حاکمیتی که به سخت و استوار بودن تمایل دارد اما همواره در معرض زوال است. حتی خود عنوان بینوایان برای داستانی که قهرمانان اصلیاش ژان والژان و دخترخواندهاش کوزت، از نهایت فقر به کاخهای اشرافی رسیدهاند، حامل این دوگانه تراژیک و کمیک است.
حال اگر بینوایان را مهمترین میراث باقیمانده برای فرانسه در دهه دوم قرن بیستویکم میلادی بدانیم، آیا میتوانیم از تناقض نهادینه در آن برای توصیف وضعیت فعلی این قدرت سپری شده نیز بهره بگیریم؟
در این صورت باید وضعیت سیاسی فرانسه امروز به رهبری یک جوان ژیگول 44 ساله را با همسری به سن مادرش و یک رئیسجمهور بدون سابقه سیاسی در عوض با سابقه بانکداری برای روتشیلدها که از حزب نولیبرال صورتی برخاسته آن هم با شعار شوونیستی دوران ناپلئون و ناگهان پس از ورود به کاخ الیزه، فیلش یاد اقتدارگرایی و بناپارتیسم و حتی آنتیکتر از آن یعنی پادشاهی 1100 سال پیش شارلمانی را کرده، یک تراژدی قلمداد کنیم یا کمدی؟
حتی تصویری بزرگتر از وضعیت حاکمیت سیاسی در فرانسه نیز کمکی به تغییر این دوگانه نمیکند. مهمترین رقیب امانوئل مکرون در انتخابات ریاستجمهوری گذشته و آینده، خانم مارین لوپن است؛ رهبر جبهه ملی با شعارهایی ضد لیبرال و ضد اتحادیه اروپایی که متحدان بینالمللیاش احزاب راستگرای افراطی، نئونازی و شبهفاشیستی بویژه در خود اروپای غربی هستند. وقتی به ۲ دهه سپری شده از قرن بیست و یکم نگاه میکنیم هم وضعیت اسلاف مکرون چندان بهتر از او نیست. چهبسا سارکوزی و اولاند بودند که وضعیت کمدی آمیخته با تراژدی را برای جانشین جوانشان به یادگار گذاشتند که از وضعیت آشفته نهاد قدرت در پاریس نهایت بهره را برد و یک شبه بساط هر دو حزب سنتی حاکم را صرفا به اتکای کودتای رسانهای بانکداران صهیونیست برچید.
نیکولا سارکوزی، فرصتطلب کوتوله حزب راست میانه جمهوری برخاسته از یک خانواده مهاجر مجار یهودی که سختترین قوانین را علیه مهاجران و غیرفرانسویها اعمال کرد، در حالی که از یک سو از طریق همسر شبههنرمندش به خاندانهای مافیایی ایتالیا و پرووانس (فرانسه مدیترانهای) متصل بود، از سوی دیگر به لابی قدرتمند یهودی- اسرائیلی در فرانسه وصل بود و همزمان مورد حمایت خاندان قذافی و دلارهای دیکتاتور سبز بود. فرانسوا اولاند، یک دلقک فرصتطلبتر دیگر اما در حزب چپ میانه سوسیالیست بود که از محبوبیت و خوشنامی همسر اولش خانم سگولن رویال، نامزد ریاستجمهوری و رهبر پیشین حزب نهایت بهره را برد و بعد از راه یافتن به الیزه، خانم رویال را با ۴ بچهشان ۳ طلاقه کرد اما حتی به همسر بعدیاش هم وفادار نماند و شبانه با موتور برای دیدار معشوقهاش از مقر ریاستجمهوری میگریخت. یک سیاستمدار بد دست به جا مانده از نسل آنارشیستهای ضد حاکمیت دهه 1960 که درست بر خلاف آرمانهای دوران جوانیاش، قانون حکومت نظامی را رسما در فرانسه درگیر بحرانهای اجتماعی و امنیتی، نهادینه کرد.
حالا نوبت مکرون و دولتمردانش رسیده تا نقشی متناسب با میراث «بینوایان» که به آنها رسیده بازی کنند. انصافا هم از عهده این نقش برآمدهاند. فرانسه در داخل با جامعهای بشدت انشقاقیافته و اقتصادی رو به قهقرا که حتی عرضه بهرهوری از برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپایی) را نداشت، در خارج هم فاقد اعتبار یک بازیگر مستقل بینالمللی است.
مکرون تبدیل به فروشنده دورهگردی شده که به گوشه و کنار خاورمیانه سفر میکند تا قول خشک و خالی حمایت غرب را به حاکمان ریاض، ابوظبی، قاهره، بیروت یا بغداد بفروشد، حال آنکه همه فهمیدهاند او پیاده است و پاریس برخلاف دهههای قبل خودش هم چندان تحت حمایت سیاسی غرب تحت رهبری آمریکا نیست. او ۳ سال پیش به ریاض رفت تا سعد حریری را که توسط بنسلمان به گروگان گرفته شده بود، نجات دهد اما نخستوزیر لبنان حتی با وجود بازگشت به قدرت در بیروت نتوانست نفوذ سنتی فرانکوفیلها را در این کشور بحرانزده حفظ کند، در نهایت هم موفق به تشکیل کابینه جدید نشد تا با روی کار آمدن کابینه نجیب میقاتی، مهره اصلی مکرون بسوزد. فرانسویها که سوریه را به خاطر حمایت از جنگ نیابتی تروریستی محور غرب در شامات از دست دادهاند، برای جبران متوجه عراق شدند. ماه گذشته که مکرون به عنوان تنها رهبر غربی به دعوت مصطفی الکاظمی، نخستوزیر غربگرای عراق در اجلاس همکاری و مشارکت بغداد حاضر شد، مدعی بود این یک ابتکار فرانسوی - عربی برای تحول در اوضاع خاورمیانه جنگزده است. آنجا اما مشخص شد سران عربی به او به چشم «بازرس کلوزو»ی دست و پا چلفتی نگاه میکنند. مکرون بدون هیچ دستاورد محسوسی برای بازیگری فرانسه در منطقه به بغداد آمد و رفت، در حالی که حتی خود الکاظمی هم به اجلاس همکاری و مشارکت به چشم مصرف داخلی و بهرهبرداری در انتخابات پیش رو نگاه میکرد.
مکرون از وقتی به قدرت رسیده، از یک طرف دوست سابقش در کاخ سفید را به شام رستوران نوک برج ایفل دعوت میکند و از طرف دیگر در کاخ کرملین با تزار جدید روسیه عکس یادگاری میگیرد تا چنین القا کند فرانسه را دوباره به جایگاه سنتیاش یعنی قدرت متوازنکننده شرق و غرب بازگردانده اما وقتی پای عمل میرسد، این امپراتور ژیگول ۲ سال است حریف معترضان صنفی جلیقه زرد کشورش هم نشده است.
او همراه آنگلا مرکل، سر قبر امپراتور شارلمانی وعده بازگشت به قرون وسطی و ایجاد ارتش مشترک اروپایی مستقل از ناتوی تحت فرماندهی آمریکا را داد اما هنوز ایده چنین ارتشی فقط روی کاغذ مانده و در عمل حتی انگلیسیها هم پشت دوستان فرانسویشان را خالی کردهاند. بعد وقتی بحث توسعه ناتو به سوی شرق مطرح میشود، رای منفی بناپارت کوچولو، کوچکترین ارزشی برای ستاد فرماندهی بروکسل ندارد و اینگونه است که فرانسه از تحولات جدید هژمونیک در آفریقا، خاورمیانه و آسیا جا میماند.
از یک سو هماهنگی کامل ستاد فرماندهی ارتش ایالات متحده در اروپا با ناتو در شرق و جنوب این قاره، بازیگری فرانسه را به عنوان یک قدرت نظامی- امنیتی در حوزه سنتیاش هم کاملا محدود کرده و از طرف دیگر سنتکام (ستاد فرماندهی ارتش تروریست ایالاتمتحده در منطقه خاورمیانه بزرگ و آسیای میانه) در هماهنگی با آفریکام (ستاد ارتش تروریست آمریکا در منطقه آفریقا) دامنه فعالیت خود را با منضم کردن فلسطین اشغالی و برخی پایگاههای شمال آفریقا به قاره سیاه، توسعه میدهد. بدین ترتیب اختیار عمل فرانسه در حوزه نفوذ سنتیاش در آفریقا هم به چالش کشیده شده است. در همان حال، وقتی آمریکا برای راهاندازی آنچه بال شرقی ناتو در آینده خوانده میشود با استرالیا، هندوستان و ژاپن علیه چین ائتلاف چهارگانه یا «کواد» را راهاندازی میکند، فرانسه به معنای مطلق کلمه از تحولات آسیا- پاسیفیک جا میماند؛ نتیجهاش هم میشود افتضاح هفته گذشته.
فرانسه که در غائله دور خوردن در قرارداد زیردریاییهای هستهای اوکاس بین آمریکا، انگلیس و استرالیا، مورد اهانت آشکار متحدانش قرار گرفته، مجبور میشود برای نخستینبار سفرایش را از واشنگتن و کانبرا فرابخواند. بدتر اینکه هیچ مقامی در دولتهای جو بایدن یا اسکات موریسون، برای سفرای فرانسوی در حال رفتن آرزوی سلامتی هم نمیکند. هیچیک از پسرعموهای آنگلوساکسون در ۳ قاره حتی برای فرانسویهایی که از 5 سال پیش با استرالیا قراردادی مشابه بسته بودند، اشک تمساح هم نمیریزد. در بینوایی فرانسویها و بیرون ماندن آنها از بازی قدرت همین بس که رئیسجمهور امانوئل مکرون، وزیر خارجهاش ژان ایو لودریان و سفیرشان در کانبرا، ژان پییر تیبالت، تازه چهارشنبه گذشته و بعد از کنفرانس مجازی رئیسجمهور آمریکا با نخستوزیران انگلیس و استرالیا از لغو قرارداد بزرگشان معروف به «قرارداد قرن» باخبر میشوند؛ قراردادی که سال ۲۰۱۶ به دنبال برنده شدن فرانسویها در یک مناقصه 66 میلیارد دلاری برای ساخت ۱۲ زیردریایی «غیرهستهای» برای نیروی دریایی استرالیا منعقد شده بود؛ بزرگترین قرارداد نظامی استرالیا!
چهارشنبه اما بایدن، جانسون و موریسون، با لبخندهای طعنهآمیز، مشترکا خبر انعقاد قراردادی به مراتب سنگینتر را به جهانیان از جمله فرانسویهای بینوا میدهند موسوم به اوکاس؛ قراردادی سهجانبه که بر اساس آن آمریکا و انگلیس دستکم 8 زیردریایی هستهای را در اختیار کشور استرالیا قرار میدهند؛ امکانی که میتواند به قیمت نقض «انپیتی»، استرالیا را زیر پای چین و هند، تبدیل به یک قدرت هستهای کند. موریسون هم بلافاصله در یک کنفرانس خبری داخلی از لغو قرارداد قبلی دفاع میکند تا فرانسویها را بیشتر تحقیر کند. مساله اینجاست که پاریس هیچگاه در عمل نمیتوانست پای یک توافق یا قرارداد بزرگ امنیتی در منطقه آسیا- پاسیفیک باشد. فرانسویها در مقایسه با آمریکاییها و بریتانیاییها زیرساختهای نظامی، دریایی و امنیتی برای چنین کاری را در آن بخش از دنیا نداشته و ندارند. در توافق اوکاس هم ذکر شده ابعاد همکاری واشنگتن و لندن با کانبرا به زیردریایی محدود نمیشود و پای یک «مشارکت امنیتی» در هند و اقیانوس آرام در میان است که بر اساس آن ۳ طرف اطلاعاتی را در زمینههایی از جمله هوش مصنوعی، قابلیتهای سایبری و پدافند زیر آب به اشتراک میگذارند. به عبارت دیگر، کل ماجرای «قرارداد قرن» اولیه میان استرالیا و فرانسه، یک عملیات پرچم دروغین از طرف کارتل اطلاعاتی 5 چشم (متشکل از سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، بریتانیا، کانادا، استرالیا و نیوزلند) برای سرگرم کردن فرانسویها و سایر رقبا به منظور مخفیکاری بسترسازی یک همکاری راهبردی بوده است. در این مدت هیچ شریک غربی، هیچ چیز در این باره به کاخ الیزه نگفته بود و «د ژ س ای» (اداره اطلاعات خارجی فرانسه) نیز در نهایت بیعرضگی از ماجرا سر درنیاورده بود. البته ضربه بعدی هم در راه بود؛ زمانی که خبر رسید بایدن، موریسون و جانسون، رهبران ۳ طرف توافق اوکاس در جریان اجلاس «جی7» که این تابستان در کورنوال انگلیس برگزار شد، در حضور مکرون درباره جزئیات این توافق رایزنی کردهاند و باز هم بازرس کلوزو از ماجرا سر درنیاورده است.
دیروز در حالی که لودریان، وزیر خارجه فرانسه در نهایت استیصال با شدت و حدت، دولتمردان آمریکا و انگلیس را به دروغگویی در این باره متهم میکرد، متوجه نبود با این کار در حال پوچ کردن قولهای مکرون در خاورمیانه و آفریقاست؛ قولهایی که از برجام گرفته تا پیمان مشارکت و همکاری بغداد به نیابت از واشنگتن و لندن داده شدهاند. در این داستان، بینواتر از فرانسویها اما آنهایی هستند که روی قولهای پاریس حساب باز کردهاند.
******
فروش زیردریایی هستهای به استرالیا در مقایسه با سختگیری هستهای علیه ایران چگونه «انپیتی» را زیر سؤال میبرد
علیرضا حجتی: توافق امنیتی جدید آسیا و اقیانوسیه (اوکاس) بین آمریکا، انگلستان و استرالیا بار دیگر پرسشهای فراوانی را درباره استانداردهای دوگانه واشنگتن نسبت به معاهدات بینالمللی نزد ناظران جهانی ایجاد کرده است.
این توافق که به موجب آن آدلاید در جنوب استرالیا مرکز ساخت 8 زیردریایی هستهای خواهد شد که هدفشان کنترل چین در منطقه آسیا- پاسیفیک است، به شدیدترین وجهی NPT- پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای- را دور میزند. آن هم درست در روزهایی که واشنگتن- در حالی که با پشت پا زدن به توافق هستهای که قطعنامه شورای امنیت را در پشت خود داشت از آن خارج شد-انتظار دارد ایران از توسعه برنامه هستهای خود دست برداشته و به محدودیتهای استثنایی ذیل برجام بازگردد. در روزهایی که آژانس بینالمللی انرژی هستهای برای کار کردن دوربینهایش در تاسیسات هستهای ایران خود را به آب و آتش میزند و با توقعات فراپادمانی از تنها عضو برجام که کاملا به تعهدات خود عمل کرده میخواهد به پروتکل الحاقی هم پایبند باشد، بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی حتی نمیتوانند در یک زیردریایی هستهای که در اختیار استرالیا قرار میگیرد، برای هفتهها حضور داشته باشند تا بتوانند آنجا را مورد بازرسی قرار دهند.
اما ماجرا فقط این نیست؛ برای چین توافق امنیتی واشنگتن - لندن - کانبرا یادآور پیمان نظامی مشترک میان استرالیا، نیوزیلند و ایالات متحده آمریکا در سال 1951 در سانفرانسیسکو است که در آستانه آغاز جنگ سرد میان شوروی سابق و آمریکا به امضا رسید. بر همین اساس است که پکن با واکنش نسبت به اوکاس، از آمریکا خواست نگرش کهنه جنگ سرد را کنار بگذارد.
در طرف دیگر ماجرا پیمان اوکاس لغو قرارداد فروش زیردریاییهای فرانسوی به استرالیا موسوم به «قرارداد قرن» را در پی داشت که در نتیجه آن، استرالیا قرارداد ساخت زیردریاییهایی را که فرانسه طراحی کرده است، کنار میگذارد. فرانسه سال ۲۰۱۶ برنده یک قرارداد 66 میلیارد دلاری برای ساخت ۱۲ زیردریایی «غیرهستهای» برای نیروی دریایی استرالیا شده بود که بزرگترین قرارداد دفاعی این کشور محسوب میشد. این اتفاق موجب شد برای نخستین بار پاریس، سفرایش را از آمریکا و استرالیا فرا بخواند.
۲ کشور چین و فرانسه به عنوان قدرتهای هستهای عضو شورای امنیت سازمان ملل در پی امضای این پیمان، منافع خود را در خطر میبینند. «ژائو لی جیان» سخنگوی وزارت خارجه چین گفت ائتلاف این ۳ کشور خطر «وارد شدن خسارات شدید به صلح منطقهای و تشدید رقابت تسلیحاتی» را به همراه دارد. او از آنچه «ذهنیت کهنه جنگ سرد» خواند، انتقاد کرد و به این ۳ کشور هشدار داد «به منافع خود ضربه میزنند».
نشریه پلیتیکو در گزارشی در مصاحبه با کارشناسان کنترل تسلیحات به نگرانیها درباره رفتار هستهای دولت بایدن پرداخته است. «دریل کیمبال» مدیر مؤسسه کنترل سلاح در آمریکا بیان کرده است سوالات نگرانکننده و جدی زیادی درباره ارسال تکنولوژیهای هستهای و همچنین زیردریاییهای هستهای برای کانبرا وجود دارد. او معتقد است این تکنولوژی سیاستهای مرتبط با کنترل تسلیحات هستهای را دچار شکست میکند. وی همچنین معتقد است با این اقدام موضع قدیمی و جدی آمریکا برای سیاستهای مقابله با اشاعه تسلیحات هستهای زیر سوال میرود.
پلیتیکو مینویسد: اگرچه آمریکا برای مقابله با چین و رقابتهای اقتصادی با پکن، عجلهای عجیب دارد اما به نظر میرسد تاکنون نتوانسته راهی برای حفظ آبروی خود در دور زدن قوانین منع اشاعه سلاحهای هستهای برای استرالیا پیدا کند و حالا فکر میکند با توجه به 18 ماه زمان برای رساندن این تکنولوژی به استرالیا، فرصت کافی برای غالب کردن روایت خود در این باره را دارد. این اتفاقات در شرایطی اتفاق میافتد که در مورد مشابه، تمام فعالیتهای هستهای ایران زیر دوربین نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دارد و تهران طی نزدیک به ۲ دهه به شدیدترین نظامات بازرسی و راستیآزمایی برای اثبات حسننیت خود و صلحآمیز بودن برنامه هستهایاش تن داده است اما ناگهان با اهداف سیاسی و رفتار متناقض آمریکا، استرالیا یعنی کشوری که عضو «انپیتی» بوده و باید عامل به مواد پیمان منع اشاعه هستهای و دستورالعملهای مربوط به آن باشد، بدون واهمه و نگرانی به بالاترین تکنولوژی هستهای با اورانیوم 90 درصد غنی شده دست پیدا میکند که قرار است آن را برای هدف غیرصلحآمیزی چون تهدید چین در اختیار بگیرد!
با این تفاسیر، دولت بایدن و آژانس بینالمللی انرژی اتمی به عنوان نهادی برآمده از نظم پساجنگ جهانی دوم که طی این سالها تبدیل به اهرم فشار حقوقی بینالمللی در جهت مهار و کنترل برنامه صلحآمیز و متعارف هستهای ایران بوده است، نباید انتظار توقف غنیسازی 60 درصدی و حتی بالاتر توسط ایران و رعایت کامل «انپیتی» از سوی تهران را داشته باشند.
برای نتیجهگیری بهتر شاید باید به گذشته بازگشت؛ جایی که باراک اوباما رئیسجمهور وقت آمریکا 27 دی 94 میگوید: بر اساس توافقنامه هستهای که ما و متحدانمان و شرکایمان با ایران دست یافتیم، ایران به بمب اتم دست پیدا نخواهد کرد. بیش از یک دهه بود ایران برنامه هستهای خود را پیش برده بود و پیش از توافقنامه، ایران حدود 20 هزار سانتریفیوژ نصب کرده بود که میتواند اورانیوم را برای تولید بمب اتمی غنیسازی کند. امروز ایران دوسوم از این دستگاهها را برچیده است.
رئیسجمهور آمریکا گفت: قبل از این توافقنامه به طور مرتب ذخیره اورانیوم غنیسازی شده خود را افزایش میداد که برای ساخت تا 10 عدد بمب اتمی کافی بود. امروز بیش از 98 درصد از این ذخیره اورانیوم غنی شده به خارج از ایران منتقل شده است، این بدان معناست که ایران دیگر ماده کافی برای حتی یک بمب را هم ندارد. رئیسجمهورآمریکا افزود: قبل از توافق هستهای، ایران نزدیک بود رآکتور جدیدی را تکمیل کند که میتوانست پلوتونیوم برای یک بمب تولید کند. امروز قلب این رآکتور بیرون آورده شده و با سیمان پر شده است تا دیگر قابل استفاده نباشد.
اوباما گفت: قبل از توافقنامه، جهان شفافیت و دید کافی درباره برنامه هستهای ایران نداشت اما امروز بازرسان بینالمللی در داخل ایران حضور دارند و ایران هدف شدیدترین و جامعترین رژیم بازرسیهایی است که تاکنون برای بازرسی از برنامه هستهای درباره آنها مذاکره شده است.
وی افزود: بازرسان تاسیسات کلیدی هستهای ایران را 24 ساعته و 365 روز سال زیر نظر دارند. برای دهههای آینده بازرسان به کل زنجیره تدارکاتی هستهای ایران دسترسی خواهند داشت. در حالی که ایران قبلا مرتب برنامه هستهای خود را پیشرفت میداد، ما اکنون همه راههایی را که ایران میتوانست سلاح اتمی بسازد، بستهایم. اکنون که جهان دسترسی بیسابقهای به برنامه هستهای ایران دارد، هر زمان که ایران بخواهد گریز هستهای انجام دهد، ما متوجه خواهیم شد.
مروری بر اظهارات باراک اوباما در روز اجرایی شدن برجام در کنار تحولات ۳ سال گذشته و دور زدن «انپیتی» توسط آمریکا، انگلستان و استرالیا آن هم در دولت جو بایدن که از واضعان توافق هستهای با ایران بود، برای هر ناظر بیطرفی این نتیجهگیری منطقی را به دنبال دارد که اقدام اخیر آمریکا درها را به روی ایران برای افزایش میزان غنیسازی باز میکند.
ارسال به دوستان
انقلاب اسلامی و الگوی کنشگری زنان
سیدمحمدامین علیدوست: چندین دهه است مساله زنان به عنوان یک مساله چالشبرانگیز در حوزه اندیشه اسلامی مطرح است. شاید بتوان ادعا کرد تا قبل از انقلاب اسلامی ایران، تنها ۲ الگو برای سبک زندگی زنان در حوزه اندیشه اسلامی مطرح بود؛ یک سبک همپای مدرنیزاسیون جامعه، معتقد بود دین مانع حضور اجتماعی - سیاسی زنان شده است و زنان باید با کنار گذاشتن نمادهای دینی و احکام شریعت بتوانند جایگاه از دست رفته خود را در اجتماع باز یابند اما الگوی دیگر که دقیقا نقطه مقابل این نظریه بود، معتقد بود اساسا زن، جایگاهی در کنشگری اجتماعی ندارد و تنها کارکرد زن برای جامعه، تولید مثل و تربیت فرزند است و بس! در زمانی که زنان مسلمان، جز این ۲ الگو، الگوی دیگری برای زیستن نداشتند، انقلاب اسلامی الگوی سومی را پیش پای زنان مسلمان گذاشت؛ الگویی که از یک سو بر اهمیت کنشگری زنان در عرصههای اجتماعی - سیاسی تاکید میکند و از سوی دیگر این کنشگری را مانع پایبندی به احکام شریعت نمیداند و این ۲ را قابل جمع میداند. این الگوی مطرح شده، فقط در عرصه نظر باقی نماند و فرصت 43 ساله انقلاب اسلامی، نسل جدیدی از زنان و دختران را تربیت کرد که در بالاترین ردههای اجتماعی و کنشهای جمعی حضور یافتند و در عین حال نه تنها به ارزشهای الهی و دینی پایبند بودند، بلکه مروج و مبلغ شریعت الهی بودند. امروز این نسل به قطع و یقین میتواند الگوی تمامعیاری برای زنان مسلمان باشد و در روزگاری که روی کار آمدن طالبان در افغانستان، دوباره مساله زنان را به یکی از اصلیترین چالشهای فکری جهان اسلام تبدیل کرده، تجربه انقلاب اسلامی میتواند راه سومی باشد بین سبک زندگی سکولار غربی و سبک زندگی متحجرانه دینی. شاید همین مساله مهم است که باعث شد رهبر حکیم انقلاب در فرصتهای گوناگون، مساله حضور زنان ورزشکار ایرانی با حجاب اسلامی را پررنگ و آن را به عنوان یک الگو از زیست زنان مسلمان مطرح کنند. ایشان در دیدار اخیر مدالآوران المپیک و پاراالمپیک توکیو، تجلی ارزشهای انسانی و دینی و معنوی در کنار قهرمانی را بسیار ارزشمند خواندند و با اشاره به نمونههایی از این موارد در رقابتهای المپیک و پاراالمپیک گفتند: رعایت حجاب و پوشش بویژه استفاده از چادر در پرچمداری کاروان، ابراز عشق و محبت به پرچم ایران، صحنههای نماز خواندن، در آغوش گرفتن حریف مغلوب و صحنه احترام تیم ملی والیبال پاراالمپیک به مادر شهید بابایی، جلوههایی از ارزشهای اسلامی و معرف هویت ملت ایران است.
ایشان تأکید کردند: بانوان ورزشکار ایرانی در این رقابتها ثابت کردند حجاب اسلامی مانع درخشش در عرصه ورزش نیست، همانگونه که این موضوع را در عرصههای سیاست و علم و مدیریت نیز ثابت کردهاند. حجاب ورزشکاران زن ایرانی، راه را برای ورزشکاران زن کشورهای اسلامی نیز هموار کرده است؛ بهگونهای که اکنون بانوان ورزشکار بیش از ۱۰ کشور اسلامی، با رعایت حجاب در میادین ورزشی حاضر میشوند.
ارسال به دوستان
تعداد کل قربانیان 117182 نفر
391
طی 24 ساعت ۳۹۱ نفر از هموطنان بر اثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند
آمار جانباختگان ناشی از بیماری «کووید-19» در کشور همچنان بالاست. روابط عمومی وزارت بهداشت دیروز اعلام کرد طی شبانهروز گذشته (ظهر شنبه تا ظهر یکشنبه) متاسفانه ۳۹۱ بیمار کرونا در کشور جان خود را از دست دادند. همچنین طی این مدت ۱۵ هزار و ۹۷۵ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور شناسایی شدند که ۲ هزار و ۲۰۷ نفر از آنها بستری شدند. با مرگ ۳۹۱ بیمار «کووید-19» در کشور مجموع جانباختگان این بیماری به ۱۱۷ هزار و ۱۸۲ نفر رسید. خوشبختانه تاکنون ۴ میلیون و ۷۶۴ هزار و ۹۹۸ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. ۶ هزار و ۷۶۵ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-19» نیز در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت مراقبت قرار دارند. گفتنی است تاکنون ۳۱ میلیون و ۷ هزار و ۱۳۴ آزمایش تشخیص «کووید-19» در کشور انجام شده است. در حال حاضر ۵۷ شهر کشور در وضعیت قرمز، ۲۳۸ شهر در وضعیت نارنجی، ۱۳۶ شهر در وضعیت زرد و ۱۷ شهر در وضعیت آبی کرونایی قرار دارند.
* تزریق یک میلیون و ۳۶۸ هزار دوز واکسن در کشور طی یک شبانهروز
تاکنون بیش از نیمی از جمعیت کشور حداقل یک دوز واکسن کرونا را دریافت کردهاند. بنا بر اعلام روابط عمومی وزارت بهداشت، تاکنون ۴۳ میلیون و ۳۷۲ هزار و ۲۷۰ دوز واکسن کرونا در کشور تزریق شده است. بنا بر اعلام مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت، تاکنون ۲۹ میلیون و ۴۶۷ هزار و ۵۶۸ نفر دوز اول واکسن کرونا و ۱۳ میلیون و ۹۰۴ هزار و ۷۰۲ نفر نیز دوز دوم را تزریق کردهاند و مجموع واکسنهای تزریقشده در کشور به ۴۳ میلیون و ۳۷۲ هزار و ۲۷۰ دوز رسیده است. در شبانهروز گذشته یک میلیون و ۳۶۸ هزار دوز واکسن کرونا در کشور تزریق شده است. افراد واجد شرایط برای تزریق واکسن حتما در سامانه salamat.gov.ir ثبتنام کنند.
* فوتیهای کرونا در تهران به ۱۰۰ نفر رسید
در حالی در روزهای پایان پیک پنجم کرونا قرار داریم که آمار مبتلایان و متوفیان ناشی از کرونا رو به کاهش است. در همین ارتباط آمار متوفیان ناشی از کرونا در شهر تهران که طی هفتههای گذشته قابل توجه و روزانه بالغ بر 250 نفر بود رو به کاهش گذاشته است. مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س) از کاهش آمار متوفیان ناشی از کرونا به ۱۰۰ نفر در روز در شهر تهران خبر داد و گفت: با این شرایط در هفتههای آتی امکان دارد عدد متوفیان ۲ رقمی شود. سعید خال، مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س) درباره کاهش آمار متوفیان ناشی از کرونا گفت: آمار متوفیان در تهران 50 درصد کاهش یافته که این روند امیدواریم ادامه یابد. وی گفت: در حال حاضر آمار متوفیان شهر تهران به حدود 100 نفر در روز رسیده است و امیدواریم این آمار در روزهای آتی ۲ رقمی شود.
ارسال به دوستان
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح از ادامه اقدامات دفاعی کشورمان علیه مواضع گروهکهای تروریستی در اقلیم کردستان عراق خبر داد
لانه تروریست خراب
گروه سیاسی: «نیروهای مسلح با مباشرت و مسؤولیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بساط گروههای تروریستی را از بین خواهند برد و عملیاتهایی که در دو هفته گذشته صورت گرفت، ادامه خواهد یافت». این بخشی از هشدار روز گذشته رئیس ستاد کل نیروهای مسلح درباره فعالیت گروهکهای تروریستی در اقلیم شمال عراق بود.
سردار سرلشکر محمد باقری در حاشیه مراسم تکریم و معارفه جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به فعالیت گروههای تروریستی در شمال عراق اظهار داشت: در مساله اقلیم شمال عراق متأسفانه با کمتوجهی اقلیم و ضعفهایی که دولت عراق به دلیل حضور آمریکاییها داشته است، مواجه هستیم که این سبب شده گروهکهای ضدانقلاب مسلح در شمال عراق حضور فعالی داشته باشند. وی افزود: این گروهکها پس از سالها شکستهایی که داشتند در یک سال اخیر با تحریک آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای مرتجع عربی سعی کردند عملیاتهای تروریستی را توسعه دهند؛ هر چند تاکنون نتوانستهاند کار موفقی انجام دهند اما در برخی مناطق مرزی جمهوری اسلامی ناامنیها و نگرانیهایی را به وجود آوردهاند، لذا ما چنین شیطنتهایی را برنمیتابیم.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با بیان اینکه زندگی در سایه امنیت و آرامش حق ملت ایران و مردم مرزنشین سرزمین ما است، گفت: کشور عراق و اقلیم شمال عراق نباید اجازه دهند مزدوران آمریکا و رژیم صهیونیستی و گروههای ضدانقلاب مسلح در آن منطقه پادگان آموزشی، مقرهای رادیو و تلویزیونی و اردوگاه داشته باشند، کنگره برگزار کنند، آموزش نظامی بدهند، به مرزها و مناطق ما حمله کنند و افرادی را از ما ترور کنند؛ اینها برای ما قابل پذیرش نیست. سرلشکر باقری تأکید کرد: نیروهای مسلح با مباشرت و مسؤولیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بساط این گروههای تروریستی را از بین خواهند برد و عملیاتهایی که در ۲ هفته گذشته صورت گرفت، ادامه خواهد یافت. این حق قانونی و منطقی ملت ایران است که از مرزهای امن و آرامی برخوردار باشند. وی ادامه داد: به سران اقلیم شمال عراق و مسؤولان دولت عراق توصیه کردهایم بساط این گروههای تروریستی را جمع کنند و مانع فعالیت اینها شوند، البته این اخطار، توصیه و درخواست چند سال است مطرح شده اما متأسفانه عمل نشده است، لذا چنانچه حضور اینها و شیطنتهایشان ادامه داشته باشد، با تکرار و توسعه عملیاتهای خود، آنها را منهدم خواهیم کرد تا کاملا بساطشان را جمع کنند و بروند. سردار باقری افزود: البته فعالیتهای سیاسی هیچ ایرادی ندارد و ما در درون کشورمان صدها حزب داریم که بسیاری از اینها ممکن است با مشی دولتهای ما اختلاف داشته باشد اما در عین حال نشریه دارند، سامانههای ارتباطی دارند و فعالیتهای سیاسی و تبلیغی خود را انجام میدهند که این طبق قانون اساسی ما آزاد است اما فعالیتهای مسلحانه را نمیتوانیم تحمل کنیم و حتما با آن برخورد میکنیم. وی گفت: ما از جهت اطلاعاتی اشراف کاملی بر آنها داریم و در حملات و عملیاتهایی که ۲ هفته پیش اتفاق افتاد، مقر فرماندهی تعدادی از این گروهها را با اعلام قبلی به صورت نقطهای منهدم کردیم، چرا که ما در مرحله نخست، قصدمان تحمیل تلفات نبود و به همین جهت به آنها اطلاع دادیم. رئیس ستاد کل نیروهای مسلح تصریح کرد: از این به بعد چنانچه این فعالیتها و حضور گروههای تروریستی ادامه یابد، قطعا با فعالیتهای گسترده نظامی جمهوری اسلامی مواجه خواهد شد.
* ضرب شست به لانه تروریستها
هشدار به مقامات عراقی و رهبران اقلیم شمال این کشور از سوی مقامات امنیتی و نظامی کشورمان افزایش پیدا کرده است؛ هشداری که البته به تذکر محدود نماند و با هدف قرار گرفتن برخی مواضع گروههای تروریستی در کردستان عراق رنگ عملیاتی نیز به خود گرفت.
15شهریور بود که سردار محمد پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه با اشاره به تاکیدات چندباره و آگاهسازی مسؤولان اقلیم شمال عراق نسبت به تحرکات گروهکهای تروریستی و مسلح در منطقه آنها برای رخنه و انجام اقدامات ضدامنیتی علیه کشورمان و عدم برخورد با این پدیده، گفت: سالهاست گروههای تروریستی ضدانقلاب وابسته به استکبار جهانی و سرویسهای جاسوسی بیگانه از جغرافیای اقلیم شمال عراق برای برهم زدن امنیت و آرامش مناطق مرزی جمهوری اسلامی ایران و ایجاد اذیت و آزار برای مردم ساکن در این مناطق استفاده میکنند و در این باره به دولت عراق و مسؤولان اقلیم شمال این کشور تذکرات لازم داده شده است. وی در ادامه تاکید کرد: با توجه به وضعیت منطقه و احتمال پاسخ قاطع، کوبنده و پشیمانکننده جمهوری اسلامی ایران به گروهکهای تروریستی وابسته به دشمنان قسمخورده انقلاب و نظام اسلامی که در اقلیم شمال عراق لانه کردهاند، از ساکنان این مناطق درخواست میکنیم از مقرهای تروریستها فاصله بگیرند تا آسیبی متوجه آنها نشود.
سرانجام 4 روز پس از هشدارهای سردار پاکپور در روزهای 19و20 شهریور نیروی زمینی سپاه پاسداران طی عملیاتی، مقرها و پایگاههای عناصر تروریستی را در منطقه اقلیم شمال عراق هدف قرار داد. در همین زمینه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیهای از حمله هماهنگ نیروهای مقاومت به محل استقرار و جلسه سران گروههای تروریستی در منطقه کردستان عراق خبر داد. در این بیانیه آمده است: «اقدام سپاه پاسداران در واکنش به اعزام تیمهای متعدد تروریستی، ایجاد ناامنی و ارتکاب اعمال خرابکارانه و سلب امنیت و آرامش مردم غیور استانهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه صورت گرفت». همچنین برخی رسانههای نزدیک به گروههای تروریستی در تایید خسارتهای سنگین به عوامل خود نوشتند که از زمین و هوا ضربات سختی به حزب دموکرات وارد شده است.
* خروج تروریستها؛هدف نهایی ایران
هشدارها نسبت به فعالیتهای مشکوک در کردستان عراق در شرایطی در ماههای گذشته افزایش یافته که فعالیتهای موساد در این منطقه افزایش محسوسی پیدا کرده است. فروردین و تیر سال جاری بود که اخباری مبنی بر حمله گروههای ناشناس به یک مرکز جاسوسی متعلق به دستگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی منتشر شد که در هر ۲ حمله تعدادی از مزدوران صهیونیست نیز کشته شده بودند.
با این حال ابتدای هفته گذشته و پس از حمله سپاه پاسداران به مواضع گروهکهای تروریستی در اقلیم کردستان، مصطفی الکاظمی، نخستوزیر عراق برای انجام دیدار با مقامات ایرانی راهی تهران شد؛ دیداری که البته زمینهساز هشدار دیگری از سوی ایران درباره تحرکات جریانات تروریستی در خاک عراق شد. علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان در دیدار نخستوزیر عراق تحرکات فزاینده گروههای تروریستی در اقلیم کردستان عراق را نگرانکننده و مخل امنیت مرزهای دو کشور دانست و بر لزوم خلع سلاح فوری و اخراج سریع آنان از عراق تاکید کرد. شمخانی مردادماه سال جاری نیز در دیدار فؤاد حسین، وزیر خارجه عراق ضمن اشاره به لانهگزینی برخی گروههای تروریستی مسلح مخالف ایران در منطقه اقلیم کردستان گفته بود: از دولت عراق میخواهیم نسبت به اخراج این گروهها از کردستان عراق تحرک جدیتری داشته باشد تا ایران مجبور به اقدام پیشدستانه برای جلوگیری از تداوم شرارت تروریستهای مسلح در کردستان عراق نشود.
بر این مبنا با نظر به پیشینه هشدارهای چند ماه اخیر مقامات امنیتی و نظامی کشورمان نسبت به تحرکات در اقلیم کردستان عراق و هشدار رئیس ستاد کل نیروهای مسلح از یک سو و تبدیل شدن این منطقه به لانه فعالیتهای نیروهای امنیتی وابسته به رژیم صهیونیستی از سوی دیگر، باید منتظر اقدامات قاطع و بازدارنده دیگری در روزها و هفتههای آتی بود.
ارسال به دوستان
دبیر جدید مجمعتشخیصمصلحت نظام منصوب شد
حکم آیتاللهآملی برای ذوالقدر
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ضمن تقدیر از خدمات ارزشمند محسن رضایی، با صدور حکمی، سیدمحمدباقر ذوالقدر را به سمت دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کرد.
متن حکم آیتالله صادق آملیلاریجانی به شرح ذیل است:
بسمه تعالی
جناب آقای دکتر محمد باقر ذوالقدر دام عزّه
با عنایت به استعفای دبیر محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، جناب آقای دکتر محسن رضایی دامت توفیقاته که طی سالیان متمادی خدمات ارزشمندی در این سمت داشتهاند و تشکر از زحمات بیدریغ ایشان، جنابعالی را که بحمدالله از شخصیتهای انقلابی، صاحب فکر و دارای تجارب ارزشمند اجرایی میباشید، حسب ماده ۳ آییننامه مجمع تشخیص و تأیید رهبر معظم انقلاب اسلامی مدظلهالعالی، به عنوان دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب مینمایم. امید است به فضل الهی و با اهتمام و سعی بلیغ در انجام وظایف محوله در دبیرخانه مجمع و سایر وظایف مرتبط، در پیشبرد امور موفق باشید. در هرحال خداوند یار و ناصرتان باد. إنه نعم المولی و نعم النصیر. از مقام معظم رهبری مدظلهالعالی به جهت پذیرش پیشنهاد دبیری و نیز نصب جنابعالی به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، تشکر میکنم و سلامتی و دوام عمر همراه با توفیق و تسدید ایشان را از خداوند متعال مسألت مینمایم.
صادق آملیلاریجانی
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
ارسال به دوستان
با حکمی از سوی فرمانده کل قوا
امیر حمید واحدی فرمانده نیروی هوایی ارتش شد
حضرت آیتالله العظمی خامنهای، فرمانده معظم کل قوا با صدور حکمی امیر سرتیپ خلبان حمید واحدی را به فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند.
متن حکم فرمانده معظم کل قوا به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
امیر سرتیپ خلبان حمید واحدی
نظر به تعهد و شایستگی و پیشنهاد فرمانده کل آجا، شما را به سمت فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم.
اهتمام به ارتقای توان و آمادگیهای رزمی در پاسخگویی هوشمندانه به هر سطح و نوع از تهدید هوایی و رشد سرمایه انسانی با رویکرد ساخت نیروی هوایی دانشمند تراز نظام اسلامی، در تعامل اثربخش و همافزا با مجموعه بزرگ ارتش جمهوری اسلامی ایران و بخشهای ذیربط لشکری و کشوری، مورد انتظار است.
از تلاشها و خدمات ارزنده امیر سرتیپ عزیز نصیرزاده در دوره مسؤولیت تشکر میکنم.
سعادت همگان را از خداوند متعال خواهانم.
ارسال به دوستان
والیبالیستهای ایران با شکست ژاپن در خانهاش قهرمان قاره آسیا شدند
صدر با مربی ایرانی
تیم ملی والیبال ایران که در بازیهای المپیک توکیو برابر ژاپن شکست خورد و از دور مسابقات کنار رفت، با پیروزی در فینال قهرمانی آسیا هم انتقام آن شکست را گرفت و هم طلسم نبردن در فینال را شکست. دیدار فینال بیستویکمین دوره رقابتهای والیبال قهرمانی آسیا بین تیمهای ایران و ژاپن برگزار شد که طی آن ملیپوشان کشورمان توانستند ۳ بر صفر میزبان مسابقات را شکست دهند. ژاپنیها که از امتیاز میزبانی استفاده میکردند، با حضور تماشاگران و تشویق آنها به دنبال قهرمانی در آسیا بودند اما شاگردان بهروز عطایی با نمایشی عالی و با اقتدار میزبان را شکست دادند تا ضمن دفاع از عنوان قهرمانی، برای چهارمین بار این عنوان را به خود اختصاص دهند. تیم ملی والیبال ایران که با کادر کاملا ایرانی و سرمربیگری بهروز عطایی راهی ژاپن شده بود، در این دوره از مسابقات فقط یک ست مقابل تیم چین در مرحله نیمهنهایی از دست داد و با اقتدار کامل قهرمان آسیا شد. نتایج ستشماری بازی فینال به این ترتیب بود: ۲۷ بر ۲۵، ۲۵ بر ۲۲ و ۳۱ بر ۲۹.
تیمهای والیبال ایران و ژاپن ۲ بار در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۵ در فینال مسابقات قهرمانی آسیا مقابل هم قرار گرفته بودند که هر ۲ بار با قهرمانی ژاپن همراه شد و این بازی برای ایران حکم طلسمشکنی و نیز انتقام شکست بازیهای المپیک توکیو را داشت. میلاد عبادیپور، علیاصغر مجرد، صابر کاظمی، جواد کریمی، میثم صالحی، امیرحسین توخته و محمدرضا حضرتپور، یاران آغازگر بازی برای تیم ملی ایران بودند.
* ست نخست؛ ۲۷ بر ۲۵ به سود ایران
با شروع بازی ۲ تیم تا امتیاز ۳ برابر پیش رفتند اما در ادامه ملیپوشان ایران با عملکرد بهتر در حمله اختلاف امتیاز را افزایش دادند تا نخستین تایم استراحت فنی با نتیجه ۸ بر ۵ به سود ایران همراه شود. شاگردان بهروز عطایی روند امتیازگیری خود را ادامه دادند و ۱۱ بر ۶ همچنان پیش بودند تا سرمربی ژاپن تقاضای تایم استراحت دهد. ایران تا امتیاز ۱۳ بر ۹ همچنان پیش بود اما کار سرعتی ژاپن کار را در امتیاز ۱۴ برابر کرد. ملیپوشان ایران در ادامه با کسب ۲ امتیاز متوالی دومین تایم استراحت فنی را با برتری ۱۶ بر ۱۴ پیروز پشت سرگذاشتند. بازی پرنوسان ۲ تیم ادامه داشت تا یک بار دیگر ژاپن ۲۰ بر ۱۹ پیش بیفتد و عطایی مجبور به گرفتن تایم استراحت شود. بازی برابر ۲ تیم ادامه داشت تا در نهایت ایران ۲۷ بر ۲۵ برنده جدال ست نخست شود.
* ست دوم؛ ۲۵ بر ۲۲ به سود تیم ایران
امتیاز نخست ست دوم برای ایران ثبت شد. در ابتدای ست ایران برتری خود را حفظ کرد تا با نتیجه ۸ بر ۶ به استقبال نخستین تایم استراحت فنی رود. کار سرعتی و عملکرد خوب ژاپن در سرویس، دریافت ایران را با مشکل مواجه کرد و ژاپن بار دیگر ۱۴ بر ۱۲ پیش افتاد تا عطایی تقاضای تایم استراحت دهد. این وقفه تاثیری نداشت و اشتباهات نیز به کمک ژاپن آمد تا دومین تایم استراحت فنی ۱۶ بر ۱۳ به سود حریف باشد اما درخشش صابر کاظمی در سرویس و اسپک بار دیگر به کمک ایران آمد تا اختلاف امتیاز کاهش یابد و سرویس بینقص جواد کریمی کار را در امتیاز ۱۹ برابر کرد. در نهایت ست دوم نیز با برتری ۲۵ بر ۲۲ ایران همراه شد.
* ست سوم؛ ۳۱ بر ۲۹ به سود ایران
امتیاز نخست ست سوم توسط صابر کاظمی برای ایران ثبت شد. سرویسهای کمنقص ایران و اشتباهات پرتکرار ژاپنیها نخستین تایم استراحت فنی را با برتری ۸ بر ۵ شاگردان عطایی همراه کرد. ژاپن با عملکرد بهتر در حمله موفق شد اختلاف امتیاز از دست رفته را جبران کند و دومین تایم استراحت فنی را نیز ۱۶ بر ۱۵ پشت سر بگذارد. در ادامه این ست بازی به امتیازات حساس کشیده شد و ۲ تیم تا امتیاز ۲۹ رقابت نفسگیری با هم داشتند اما در حالی که ایران ۳۰ بر ۲۹ پیش بود، ژاپن به امتیاز ۳۰ رسید اما بهروز عطایی به این امتیاز اعتراض کرد که پس از بررسی، این امتیاز به ایران رسید و تیم ملی کشورمان ۳۱ بر ۲۹ ست سوم را هم برد و قهرمان شد.
***
داورزنی: کسانی که منتقد تیم ملی بودند به احترام بازیکنان بایستند
رئیس فدراسیون والیبال پس از کسب عنوان قهرمانی تیم ملی در آسیا گفت: کسانی که در ۲ ماه گذشته علیه تیم تاختند، امروز باید به احترام بازیکنان بایستند. دیدار فینال بیستویکمین دوره رقابتهای والیبال قهرمانی آسیا بین تیمهای ایران و ژاپن برگزار شد که طی آن ملیپوشان کشورمان توانستند ۳ بر صفر میزبان مسابقات را شکست دهند. محمدرضا داورزنی پس از قهرمانی والیبال ایران در آسیا در گفتوگو با مهر گفت: مردم ایران باید به بچههای خود افتخار کنند. رئیس فدراسیون والیبال در ادامه با اشاره به انتقاداتی که طی ۲ ماه گذشته از شرایط تیمملی شده بود، گفت: کسانی که در ۲ ماه گذشته هر گونه که خواستند علیه تیم تاختند، باید امروز به احترام این بازیکنان بایستند.
***
5 ایرانی در جمع برترینها
5 بازیکن تیم ملی والیبال کشورمان در تیم منتخب رقابتهای قهرمانی آسیا قرار گرفتند. مسابقات والیبال قهرمانی مردان آسیا که از 21 شهریورماه به میزبانی ژاپن در شهر چیبا آغاز شده بود، دیروز با قهرمانی تیم ملی والیبال ایران به پایان رسید. در پایان این دوره از مسابقات تیم رؤیایی و منتخب معرفی شد که اسامی برترینها به شرح زیر است:
بهترین دریافتکننده: میلاد عبادیپور از ایران و ایشیکاوا از ژاپن
بهترین مدافع وسط: علیاصغر مجرد از ایران و لی یونگ ژنگ از چین
بهترین لیبرو: محمدرضا حضرتپور از ایران
بهترین پاسور: جواد کریمی از ایران
بهترین پشت خط زن: میورا از ژاپن
ارزشمندترین بازیکن: صابر کاظمی از ایران
ارسال به دوستان
روایت نویسنده کتاب «کشکول میرزاجواد آقا» از روند نگارش اثر در وصف شهید مدافع حرم جواد کوهساری
شرمندهام جواد دیر شد
گروه فرهنگ و هنر: کتاب «کشکول میرزاجواد آقا»؛ روایتی از زندگی شهید مدافع حرم جواد کوهساری، به قلم محمدمهدی احمدیان و توسط انتشارات «راه یار» روانه بازار نشر شد. این کتاب حاصل تدوین و گردآوری 42 ساعت مصاحبه با خانواده، دوستان و آشنایان شهید کوهساری است که 26 تیر سال 1394 در نبرد با تروریستهای داعش در اطراف شهر فلوجه به شهادت رسید. «کشکول میرزاجواد آقا» در چهار فصل، خاطراتی را درباره مراحل مختلف زندگی این شهید مدافع حرم روایت کرده است. بخش پیوست کتاب هم به تصاویری از مقاطع زندگی شهید اختصاص دارد، همچنین در بخشی از این کتاب میخوانیم: گفت: «مگه وقتی ما بچه بودیم و شما ما رو مدرسه میبردی، به ما نمیگفتی من اگه شما رو میبرم و میآرم به خاطر دل خودمه؛ اگر نه هر اتفاقی بخواد بیفته، توی خونه هم ممکنه براتون بیفته». فقط نگاهش کردم... هیچی نگفتم. گفت: «الان به خاطر دل خودت من رو نگه ندار. هر اتفاقی بخواد بیفته همین مشهد هم ممکنه برایم بیفته. حرم موسی بن جعفر(ع) تنهاست. از امام رضا(ع) خجالت میکشم. به خواهرهام کاری ندارم، من بابت این قضیه نباید از اینها کسب تکلیف و اجازه کنم ولی شما مادر منی. میتونی روز قیامت جلوی حضرت زهرا سرت رو پایین بندازی؟...»
به بهانه انتشار جدیدترین اثر حوزه نشر در وصف شهدای مدافع حرم، قصد داشتیم با محمدمهدی احمدیان، نویسنده و محقق کتاب «کشکول میرزا جواد آقا» به گفتوگو بنشینیم اما احمدیان تصمیم گرفت تمام نکات و مباحث مربوط به این کتاب را در قالب دلنوشتهای خطاب به شهید مدافع حرم جواد کوهساری به نگارش دربیاورد که در ادامه میآید.
***
4 سال قبل، نخستین بار مادرت را در سالن مرکزی اکران جشنواره مردمی فیلم عمار در مشهد که آن سال در سینما قدس، برگزار میشد دیدم. اشتباه نکنم سال 96 و هفتمین دوره جشنواره بود. آن روز قرار بود از همسر یکی از شهدای مدافع حرم قدردانی کنیم؛ شهید عالمی یا همان ابوسجاد خودمان. هر چه فکر کردیم چه شخصیتی همسنگ شخصیتش است که برای اهدای لوح از او کمک بگیریم، کسی را جز مادر شهید پیدا نکردیم. زحمتش افتاد گردن مادرت. خرده نگیر. انسان است و فراموشکار، گاهی فراموش میکند با چه کسی طرف است. آن روزها، مادرم تازه به رحمت خدا رفته بود. هنوز اربعینش نشده بود و روزهای سختی را میگذراندم. ۲ سالی از شهادتت گذشته بود. غم 40 روزه خودم را با غم دوری تو بر دوش مادرت مقایسه میکردم. مادر است دیگر. علی القاعده شهادتت باید خیلی تحت تاثیرش قرار دهد. منتظر پیرزنی افتاده بودیم که غم فرزند، زمینش زده است و یکی دستش را گرفته و وارد سالن میشود. اما او کوه بود؛ محکم، استوار. این نخستین آشنایی من و تو بود. از این اتفاق مدتی گذشت. کمکم ناآرامیهای سوریه از اوجش فاصله گرفته بود. در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کارگروه شهدای مدافع حرم به تازگی شکل گرفته بود و بخشی از خانوادههای شهدا شناسایی شده بودند. آنجا بیشتر با تو آشنا شدم و قرار شد کاری انجام شود. مصاحبهها شروع شد. همکارم خانم احسن مقدم، مزاحم مادر و خواهرانت میشد و من مزاحم برادر و پدر و دوستانت. فراموششدنی نیست؛ نخستین جلسه مصاحبه با برادرت، «اوج روضه بود»؛ انگار لهوف میخواند. از تو میگفت. برادرش. نه؛ همه کس و همه چیزش. وقتی برادری روضه برادرش را میخواند، گوش بودن هم دردناک است، چه رسد به تصور اینکه به جای او باشی. مصاحبه دست من نبود. او همه کاره بود و هر جا دوست داشت میرفت. خوشسلیقگی کرد و از خبر شهادتت شروع کرد و از آخر به اول آمدیم. کمکم برید و تاب نیاورد و آرام «افتاد از نفس...». حال برادر از دست داده را چه کسی میداند؟ و این اتفاق چقدر تکرار شد. هر وقت با خانوادهات گفتوگو میکردم، قصه همین بود. میدانی مهدی (برادرت) دیگر مثل قبل نمیخندد. خواهرت دیگر پلهها را دو تا یکی نمیکند و شور و نشاط سابق را ندارد. حق میدهی؟ از مصاحبه دوستانت که بیرون میآمدم، از فرط خنده، گونههایم درد میکرد. پسر تو چه موجودی بودی؟ مگر میشود این همه جمع اضداد؟! دوستانت هم میخنداندند و هم میگریاندند. اما هم صحبتی با خانواده، به روضه عادتم داده بود. اشک دوستانی را دیدم که حتی خودت هم هیچ وقت اشکشان را ندیده بودی. انصافا همه دوستان و خانوداهات در حقمان لطف کردند. مادرت از همه بیشتر. آذرماه 98 بود، مصاحبهها تمام شده بود. البته بعضی حاضر به مصاحبه نشدند و بعضی هم حرفهایی زدند که فعلا باید آرشیو شود و بماند برای آینده. کتاب را به جاهایی رسانده بودیم، هنوز نهایی نبود اما خیلی پیش رفته بودیم. به مناسبت هفته بسیج در یکی از مدارس مشهد، با دانشآموزان گفتوگویی داشتم. طولی نمیکشید؛ به همین خاطر لپتاپم را در ماشین گذاشتم. از مدرسه که بیرون آمدم نه ماشین بود و نه لبتاپ. راستش روز قبل یکی از دوستان پیشنهاد داد که یک نسخه از متن کتاب را برایش بفرستم اما قبول نکردم. احساس میکردم باید یک بار دیگر بخوانمش. هیچ رونوشتی از مطالبم نداشتم. شاکی بودم. آمدم سر مزارت به شکایت. مادرت آرام روی همان صندلی همیشگی نشسته بود کنار مزار. زبانم به شکایت نرفت. آرام شدم و دوباره شروع کردم. هر وقت حرفهای امام (ره) را مرور میکنم که «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر میکنیم؛ چرا که انقلاب ما اسلامی است، و تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله بر تمام جهان طنین نیفکند مبارزه هست و تا مبارزه در هر جای جهان علیه مستکبرین هست، ما هستیم»... «من امیدوارم که همه ملتهای اسلام که به واسطه تبلیغاتی که، فعالیتهایی که از اجانب شد و اینها را از هم متفرق کردند و مقابل هم قرار دادند، بیدار بشوند و همه با هم بشوند. یک دولت بزرگ اسلامی، یک دولت زیر پرچم «لا اله الا الله» تشکیل بدهند و این دولت بر همه دنیا غلبه بکند»، یاد مادرت میافتم که میگفت: «خون پاک وقتی بر زمین میریزد؛ خون هزاران نفر به جوش میآید. الان جمهوری اسلامی ما روی خون بهترین جوانها سبز شده و در سراسر جهان ریشه میدواند. انگار تشکیل یک دولت بزرگ اسلامی، بخشی از مسیر مبارزاتی بود که امام راحل برای برافراشتن توحید در سراسر جهان طرحش را ریخته بود و قرار بود بخشی از هویت انقلابی دل بستگان به گفتمان انقلاب اسلامی باشد تا در هوای آن نفس بکشند و تعالی یابند. و تو و دوستانت سربازان او در راه تحقق این آرمان هستید».
باید یقین کنیم نه تنها ما که همه عالم وامدار این مُهجه بر زمین ریختهاند. اینکه تفکر داعش در همه دنیا حامیانی دارد، انکارنشدنی است و قطعا در کشور ما هم اینگونه است. سوال اینجاست: کشوری که با حمله هفت داعشی به مجلس و حرم امام(ره)، تا مدتها در بهت و حیرت بود. اگر قرار بود با لشکریان داعشی روبهرو شود، چه اتفاقی میافتاد؟ اگر همه عالم به آتش داعش و همفکرانش نسوخت، قطعا بهخاطر سدی بود که در سوریه و عراق، شما جلویشان ایجاد کردید. ما تا قیامت مدیون خون سینه تو و امثال تو هستیم. شرمندهام جواد. خیلی دیر شد. 27 جلسه و حدود 42 ساعت مصاحبه؛ با وجود تدوینگر بیهنری چون من، نمیدانم چه از آب درآمده؛ اما امیدوارم حق مطلب ادا شده باشد. متن کتاب دست به دست میشود و مصاحبه شوندهها با خاطرات خود، کتاب را جلو میبرند. بعضی وقتها که یک خاطره را از زبان چند نفر شنیدم یا مجبور بودم خاطرهها را تلفیق کنم، نام همه راویها را ابتدای خاطره آوردهام. همه سعیام را کردم که به مصاحبهها پایبند بمانم و عین کلام را ذکر کنم. قلم را کاملا کنترل کردم. حتی قلابهای خاطرات، اصل کلام مصاحبه شونده است. مگر اینکه مجبور شدم و کمی جای فعل و فاعل را عوض کردم. در فصل اول شخصیت جواد را معرفی کردیم. کمی از قید زمان آزاد است و بیشتر، اتفاقها و خاطرهها مدنظر است. همه سعیمان را کردیم که خاطره بگوییم و با تمام احترامی که برای همه بزرگواران قائلیم، تحلیلهای مصاحبه شونده را حذف کنیم اما بعضا ناگزیر بودیم. فصل دوم، کاملا مقید به زمان است و اتفاقها بر اساس سیر زمانی پشت سر هم ذکر شده. باز هم اصل مصاحبه با تغییرات اندکی آمده است. این فصل مربوط میشود به آغاز ناآرامیهای منطقه و اینکه او چطور با اوضاع منطقه آشنا شد و تقلای رفتنش را نشان دادیم. در قسمت دوم از فصل دوم، اتفاقات 6 روزه حضورش در عراق را عنوان کردیم. بیشتر کسانی که در این 6 روز با او بودند، یعنی مصطفی عارفی، محمد اسدی و محمد جاودانی، قبل از شروع پژوهش ما به شهادت رسیده بودند. بقیه هم نیروهای حشدالشعبی هستند که در دسترس ما نیستند. جواد! از خودت کمک میخواهم که بر دل مخاطب بنشانیش.
حالا که به فرموده قرآن؛ به فضل خدا شادمانی و به دوستانت بشارتِ «لا خَوفٌ عَلیِهم و لا هُم یَحزَنوُن» میدهی، در قهقهه مستانهات فراموشمان نکن. شما از مردان مردی هستید که پایبندیتان به عهدی که با خدا بستید، شایسته شهادتتان کرد و ما اگر سنگ نبودیم، مجاورت با شما باید مشابهت ایجاد میکرد و الان در زمره «مَن یَنتَظِر» بودیم. البته که لایق نیستم اما تو جواد باش و دعایم کن.
ارسال به دوستان
رفتار دوگانه غرب و آژانس در قبال نقض «انپیتی»
دکتر حسن هانیزاده*: ۱- با توجه به متغیرهای جهانی و کاهش نقش هژمونیک آمریکا در منطقه و خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی، شرایطی فراهم شده که فرانسه میکوشد نقش فرادستی در غرب آسیا و شرق آسیا و در کل دنیا داشته باشد.
اختلافنظرهایی اخیرا بین فرانسه و برخی کشورهای اروپایی مانند انگلیس و همچنین آمریکا به وجود آمده است؛ حضور فعال امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه در مسائل غرب آسیا بویژه حضور وی در نشست اخیر سران کشورهای منطقه در بغداد نشان میدهد فرانسه در صدد بازسازی سیاستهای خود در منطقه و به دست گرفتن نقش مدیریتی و مهندسی جهان است. فرانسه در مسائل مختلف با آمریکا و انگلیس دچار اختلافات شدیدی شده که این موضوع در لغو یکجانبه خرید زیردریاییهای هستهای فرانسه از سوی استرالیا نمود بیشتری دارد.
فرانسه میکوشد خود را به عنوان رهبر اتحادیه اروپایی در عرصه جهانی و به عنوان یک مدعی مدیریت جهان نشان دهد و مانع نفوذ و تأثیرگذاری انگلیس و آمریکا در سیاستگذاریهای اتحادیه اروپایی شود.
موضوع فروش زیردریایی هستهای و مسائل دیگر در گذشته هم عامل اختلاف بین فرانسه، آمریکا و انگلیس بود و حتی آنها اختلافات نظامی هم در ناتو در موضوعات مختلف داشتهاند ولی هماکنون این اختلافات پررنگتر شده و فرانسه هماکنون در مقابل سیاستهای لندن و واشنگتن قرار گرفته و در آینده هم این اختلافات قطعا تشدید خواهد شد. فرانسه سعی میکند به کشورهای منطقه بویژه کشورهای اسلامی نزدیکتر شده و میکوشد نقش آمریکا و انگلیس را در سیاستهای جهانی کمرنگتر کند، ضمن اینکه آمریکا با خروج شتابزده از افغانستان ثابت کرد به لحاظ توانمندیهای نظامی در سطح بالایی نیست و آسیبپذیری بالایی دارد و این آسیبپذیری نظامی ایالات متحده برای همگان مشهود شده است.
۲- از سوی دیگر متأسفانه غربیها که مرتب از NPT در موضوعات مختلف هزینه کرده و سعی میکنند کشورهای غیرهمسوی خود را با این حربه تحت فشار قرار دهند، در موضوع فروش زیردریاییهای آمریکایی به استرالیا سکوت کرده و سعی میکنند به این موضوع اشارهای نکنند.
متأسفانه آژانس بینالمللی هستهای در این باره سکوت اختیار کرده و سعی میکند به این موضوع ورود نکند، هر چند فروش زیردریایی هستهای آمریکا به استرالیا در حقیقت اشاعه بیشتر جنگافزارهای هستهای در دنیاست اما نه آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نه سازمانهای حقوق بشری در این باره موضع نگرفتند.
کاملا مشخص است اقدامات و برنامههای در دستور کار آژانس بینالمللی انرژی اتمی کاملا سیاسی بوده و در موضوعاتی که منافع کشورهای غربی بویژه استکبار جهانی میطلبد در این باره سکوت اختیار کرده و از این موضوع انتقاد نمیکنند، ضمن اینکه آمریکا و انگلیس باید به افکار عمومی پاسخ دهند که چرا در زمینه توسعه و فروش تسلیحات نظامی و هستهای در دنیا کاملا فعال هستند اما اجازه نمیدهند برخی کشورها نظیر جمهوری اسلامی ایران از منافع برنامه صلحآمیز هستهای بهره ببرند.
* کارشناس بینالملل
ارسال به دوستان
همگانی شدن منافع خلق پول مانند تبعاتش
میثم مهرپور*: یکی از مشکلات همیشگی اقتصاد ایران در نیمقرن اخیر، تورم ساختاری موجود در اقتصاد کشور بوده است؛ موضوعی که در سالهای اخیر تشدید شده و میتوان ریشههای آن را در ۲ عامل کسری بودجه دولت و افزایش حجم نقدینگی دانست. بر اساس آمارها، نقدینگی در پایان سال 99، از 3400 هزار میلیارد تومان عبور کرده است، رقمی که نشاندهنده رشد 40 درصدی نقدینگی در سال 99 نسبت به 98 است. بر این اساس اگر مدیریت فعلی در حوزه نقدینگی برقرار بوده و در سال 1400 نیز شاهد رشد 40 درصدی نقدینگی باشیم، مقدار نقدینگی در انتهای سال 1400 به بیش از 4600 هزار میلیارد تومان خواهد رسید و البته این چرخه معیوب، سالهای بعد نیز ادامه خواهد داشت؛ موضوعی که تناسبی با تحقق اهدافی چون توقف موتور خلق پول و مهار تورم ندارد.
این در حالی است که بخش مهمی از نقدینگی خلقشده از سوی نظام بانکی کشور بوده و در این میان چیزی بیش از 50 درصد از نقدینگی خلقشده از سوی بانکهای خصوصی است. وقتی سیر تاریخی اقتصاد ایران را بررسی میکنیم، متوجه میشویم تولد تورم ۲ رقمی و ساختاری در اقتصاد ایران مربوط به اوایل دهه 50 خورشیدی است. در آن سالها به دلیل افزایش شدید درآمدهای ارزی ایران به خاطر افزایش قیمت جهانی نفت، سیستم بانکی در ایران به سرعت گسترش یافت. افزایش فعالیتهای بانکی در این سالها به حدی بود که بین سالهای ۵1 تا 57 حجم عملیات بانکی در کشور ۷ برابر شده و 10 بانک جدید صرفا طی این سالها وارد سیستم بانکداری ایران شدند. تسلط بخش خصوصی بر نظام بانکداری ایران در آن سالها به گونهای بود که 20 بانک از مجموع 36 بانک فعال در کشور مالکیتی خصوصی یا مختلط داشتند. به نحوی که گسترش این بانکها و خلق پول صورتگرفته از سوی بانکهای تازهتأسیس را میتوان یکی از دلایل رشد نرخ نقدینگی و تورم در آن سالها دانست.
با پیروزی انقلاب اسلامی و اجرای طرحهایی چون ملی شدن و ادغام بانکها در سال 58، تعداد بانکها از 36 بانک و مؤسسه دولتی، خصوصی و مختلط، به 9 بانک ملی (دولتی) کاهش یافت. استدلال موافقان ملی کردن بانکها در آن ایام این بود که وجود بانکهای خصوصی منافع و امتیازاتی (خلق پول) را در اختیار مالکان یا مرتبطان این بانکها قرار میدهد در حالی که تبعات آن دامن همه شهروندان ایرانی را خواهد گرفت. از این رو بانکها باید ملی شوند تا صرفا دولت - آن هم به نمایندگی از مردم - امتیاز خلق پول را داشته باشد. با این حال متاسفانه یکی از اقداماتی که منجر به بازگشت پرشتاب نظام بانکی ایران به گذشته شد، این بود که سال ۷۱ مقررات تأسیس و نحوه فعالیت موسسات اعتباری غیربانکی در ۴۰ ماده به تصویب شورای پول و اعتبار رسید؛ مصوبهای که به بانک مرکزی اجازه میداد به فعالیت مؤسسات غیردولتی مجوز دهد. شهریورماه سال ۷۶، فقط ۳ هفته بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات نیز مجوز فعالیت نخستین مؤسسه اعتباری غیربانکی متعلق به بخش خصوصی تصویب شد؛ روندی که تداوم آن موجب شد در پایان سال ۷۸، تعداد موسسات مالی غیردولتی دارای مجوز در کشور به 3 مؤسسه برسد. در نهایت نیز سال ۷۹ شورای پول و اعتبار در مصوبهای، ضوابط تأسیس بانکهای غیردولتی را تصویب کرد. از این تاریخ بود که رسما اجازه تاسیس بانکهای غیردولتی نیز صادر شد؛ موضوعی که دلیل آن افزایش شرایط رقابتی در بازارهای مالی و تشویق به پسانداز، سرمایهگذاری و ایجاد زمینه رشد و توسعه اقتصادی کشور بیان شد! اهدافی که نهتنها محقق نشد بلکه از دهه 80 با شدت گرفتن رشد بانکهای خصوصی شاهد افزایش نقدینگی و پایه پولی بودیم. برای مثال بانکهای خصوصی طی ۲ سال گذشته (99- 98) بیش از 130 هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی استقراض کرده و عملا نقش بزرگی در رشد نقدینگی داشتهاند. اگر چه فعالیتهای مخرب بانکهای خصوصی در حوزه خلق پول محدود به این موضوع نبوده و با استفاده از روشهای دیگری چون «تسعیر نرخ ارز»، حضور در بازار بورس و دادوستد در بازار املاک نیز اقدام به «خلق پول» کردهاند. تداوم روند موجود و تعدد بانکهای دولتی و خصوصی- با کارکردهای یکسان- طبیعتا نتیجهای جز افزایش نقدینگی و خلق پول نخواهد داشت. نظام بانکی برای اصلاح این روند در گام ابتدایی باید به سمت گسترش بانکهای توسعهای و تخصصی و حذف و انحلال بانکهای تجاری برود؛ بانکهای متعدد با کارکردهایی یکسان که وجودشان در اقتصاد ایران هیچ نتیجهای جز افزایش نقدینگی و خلق پول ندارد.
* کارشناس ارشد اقتصاد
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|